ثابت کردنثابِت کَردَن محقق کردن، مدلّل کردن ادامه... محقق کردن، مدلّل کردن تصویر ثابت کردن فرهنگ فارسی عمید
ثابت کردن فرنودن درست کردن درست کردن مدلل ساختن محقق کردن اثبات، محقق شمردن درد وی تصدیق کردن ادامه... فرنودن درست کردن درست کردن مدلل ساختن محقق کردن اثبات، محقق شمردن درد وی تصدیق کردن فرهنگ لغت هوشیار
ثابت کردن ((~. کَ دَ)) مدلل ساختن، محق شمردن ادامه... مدلل ساختن، محق شمردن تصویر ثابت کردن فرهنگ فارسی معین