جدول جو
جدول جو

معنی ثابت کردن - جستجوی لغت در جدول جو

ثابت کردن
محقق کردن، مدلّل کردن
تصویری از ثابت کردن
تصویر ثابت کردن
فرهنگ فارسی عمید
ثابت کردن
فرنودن درست کردن درست کردن مدلل ساختن محقق کردن اثبات، محقق شمردن درد وی تصدیق کردن
فرهنگ لغت هوشیار
ثابت کردن
((~. کَ دَ))
مدلل ساختن، محق شمردن
تصویری از ثابت کردن
تصویر ثابت کردن
فرهنگ فارسی معین
ثابت کردن
يثبت
تصویری از ثابت کردن
تصویر ثابت کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ثابت کردن
Steady
تصویری از ثابت کردن
تصویر ثابت کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
ثابت کردن
stabiliser
تصویری از ثابت کردن
تصویر ثابت کردن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
ثابت کردن
sabitlemek
تصویری از ثابت کردن
تصویر ثابت کردن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
ثابت کردن
مستحکم کرنا
تصویری از ثابت کردن
تصویر ثابت کردن
دیکشنری فارسی به اردو
ثابت کردن
স্থিতিশীল করা
تصویری از ثابت کردن
تصویر ثابت کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
ثابت کردن
thibitisha
تصویری از ثابت کردن
تصویر ثابت کردن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
ثابت کردن
לייצב
تصویری از ثابت کردن
تصویر ثابت کردن
دیکشنری فارسی به عبری
ثابت کردن
안정시키다
تصویری از ثابت کردن
تصویر ثابت کردن
دیکشنری فارسی به کره ای
ثابت کردن
安定させる
تصویری از ثابت کردن
تصویر ثابت کردن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
ثابت کردن
स्थिर करना
تصویری از ثابت کردن
تصویر ثابت کردن
دیکشنری فارسی به هندی
ثابت کردن
menstabilkan
تصویری از ثابت کردن
تصویر ثابت کردن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
ثابت کردن
ทำให้มั่นคง
تصویری از ثابت کردن
تصویر ثابت کردن
دیکشنری فارسی به تایلندی
ثابت کردن
stabiliseren
تصویری از ثابت کردن
تصویر ثابت کردن
دیکشنری فارسی به هلندی
ثابت کردن
estabilizar
تصویری از ثابت کردن
تصویر ثابت کردن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
ثابت کردن
stabilizzare
تصویری از ثابت کردن
تصویر ثابت کردن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
ثابت کردن
estabilizar
تصویری از ثابت کردن
تصویر ثابت کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
ثابت کردن
稳定
تصویری از ثابت کردن
تصویر ثابت کردن
دیکشنری فارسی به چینی
ثابت کردن
stabilizować
تصویری از ثابت کردن
تصویر ثابت کردن
دیکشنری فارسی به لهستانی
ثابت کردن
стабілізувати
تصویری از ثابت کردن
تصویر ثابت کردن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
ثابت کردن
stabilisieren
تصویری از ثابت کردن
تصویر ثابت کردن
دیکشنری فارسی به آلمانی
ثابت کردن
стабилизировать
تصویری از ثابت کردن
تصویر ثابت کردن
دیکشنری فارسی به روسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

پایداری کردناستقامت ورزیدن، ثابت شدن پایدارماندن مداومت کردن مواظبت نمودن، ثبات ورزیدن مقاومت کردن، پایداری استقامت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثبت کردن
تصویر ثبت کردن
آگاشتن نوشتن مطلبی را در دفتر نوشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثبت کردن
تصویر ثبت کردن
((~. کَ دَ))
مطلبی را در دفتری یادداشت کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ثبات کردن
تصویر ثبات کردن
((~. کَ دَ))
پایداری کردن، استقامت ورزیدن، ثابت شدن، پایدار ماندن، مقاومت کردن، پایداری، استقامت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ثبت کردن
تصویر ثبت کردن
دفترینه کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ثبت کردن
تصویر ثبت کردن
Log, Record
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ثبت کردن
تصویر ثبت کردن
записувати , реєструвати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ثبت کردن
تصویر ثبت کردن
protokollieren, aufzeichnen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ثبت کردن
تصویر ثبت کردن
записывать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ثبت کردن
تصویر ثبت کردن
rejestrować
دیکشنری فارسی به لهستانی